روز ملی کدام سینما
۲۱ شهریورماه روز سینماست، روزی که گاها عنوان ملی را یدک میکشد و در برخی موارد و تقویمها عنوان ملی را هم ندارد.
«روز ملی سینما» همیشه بهانهای است که درباره سینما که با فیلمهایش خاطره داریم بنویسیم، سینمایی که با «قیصر»ش مردانگی را یادگرفتیم و با «مادر» گریستیم و با «لیلی با من است» خندیدیم و با «کرخه تا راین»اش زندگی کردیم و «رنگ خدا» را لمس کردیم.
هرچند روز ملی سینما همیشه در حد یک خسته نباشیدِ درون صنفی برگزار میشد اما این روز به واسطه سالهای پرشور سینما در دهه ۸۰ و پس از آن، برگزاری برنامه سلام سینمای سال ۹۲ که به یکی از شلوغترین روزهای سینمای ایران پس از انقلاب تبدیل شد، سر زبانها افتاد و البته در دورههای بعد، هیچوقت برنامه ویژه دیگری برای خلق یک رویداد مردمی در این روز ترتیب داده نشد.
خبرنگار ایسنا در این گزارش و به بهانه روز ملی سینما، وضعیت فعلی سینمای ایران را بررسی کرده است:
در یک سال گذشته، سینمای ایران در چه وضعیتی بود؟
کرونا را باید یک سونامی خانمان برانداز برای سینما در تمام دنیا دانست؛ سونامی که صنعت سینما را تقریبا به سمت ورشکستگی سوق داد و در عین حال، صنعت نمایش خانگی و VODها را به قله چسباند.
هرچند برخلاف برخی گزارههای مسئولان فرهنگی درباره فروش خارقالعاده «فسیل»، باید این فیلم را یک استثنای غیرقابل استناد تلقی کرد، اما موضوع مخاطرهانگیز این است که آیا مخاطبان اندک سینمای ایران، هنوز فیلمهایی به غیر از آثار کمدی را در سینما تماشا میکنند؟پس از کرونا، سینمای هالیوود و بالیوود به واسطه رویکرد و نمایشهای جهانی و البته سالنهای زنجیرهای توانستند با چندین و چند فیلم پرهزینه خود را بازیابند، اما سینماهای کوچک با رویکرد منطقهای با دشواریهای زیادی برای بازگشت مخاطب روبرو شدند که سینمای ایران نیز جزو همین دسته بود.
عدم برنامهریزی تسهیلاتی مناسب برای بازگشت مخاطب به سینما، ترس بخش خصوصی از سرمایهگذاری در صنعتی که از همه جهت تحت فشار قرار داشت، وقوع اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ در ایران که منجر به تعطیلی مجدد و ناخواسته سینماها شد و در عین حال، افزایش چند صد درصدی تولیدات VODها با بازیگران و کارگردانان شاخص، میرفت که سینمای ایران را برای همیشه خاموش کند.
در همین زمان بود که چند فیلم کمدی و اجتماعی جلودار شدند و با اطمینانهایی که وزارت ارشاد به آنها داد، به پرده نقرهای بازگشتند و به مرور پس از عید نوروز ۱۴۰۲ نیز پای سینماروها بیشتر به سالنها باز شد.
کمدیهایی که جامعه به آن نیاز دارد
«فسیل» پرتکرارترین واژهی سینمای ایران در یک سال گذشته است! فیلمی که فروش افسانهای ۲۶۰ میلیارد تومانی آن توانست سینمای ایران را از خطر ورشکستگی نجات بدهد. دو کمدی دیگر بخش خصوصی یعنی «شهر هرت» و «آهنگ دو نفره» هم با فروش ۶۰ و ۲۰ میلیارد تومانی به کمک «فسیل» آمدند تا هم ناجی سینماداران باشند و هم ناجی مدیران دولتی سینما که به نظر میرسید بیشتر مبهوت فضای غیرقابل مدیریت حاصل از کرونا، ناآرامیهای ۱۴۰۱، افزایش هزینه تولید و… شدهاند.
هرچند برخلاف برخی گزارههای مسئولان فرهنگی درباره فروش خارقالعاده «فسیل»، باید این فیلم را یک استثنای غیرقابل استناد تلقی کرد، اما آنچه اکنون توسط کارشناسان سینما به عنوان موضوعی مخاطرهانگیز عنوان میشود، پاسخ به این سوال است که «آیا مخاطبان اندک سینمای ایران، فیلمهایی به جز آثار کمدی را در سینما تماشا میکنند؟»
پاسخ به این سوال زمانی مهمتر میشود که بدانیم آثار کمدی در نمایش خانگی و تلویزیون نیز گوی سبقت جذب مخاطب را از دیگر آثار ربودهاند. کارشناسان، توفیق فیلمها و آثار کمدی را حاصل نیاز جامعه به سرگرمی میدانند که تاکنون حداقل در نگاه رسمی، توجه جدی در حوزه سرمایهگذاری به آنها نشده است.
این درحالیست که پس از وقایع پاییز ۱۴۰۱ دو رویکرد درباره آثار سرگرمی رخ داد؛ اول آنکه برخی تلاش میکردند که هرگونه فعالیت سرگرمی را با مشکلاتی روبرو کنند و از سوی دیگر نیز کسی چندان به فکر برنامهریزی برای سرمایهگذاری و تولید ویژه و منسجم سرگرمی نبود. در عین حال، استقبال از همان اندک فیلمها، سریالها و برنامههای طنز در سینما، تلویزیون و VODها، نشان داد که برخلاف پیشبینیها، مردم از آثار طنزِ باکیفیت استقبال میکنند و اگرچه کسی چندان به این موضوع اشاره نمیکند اما باید گفت که بیراه نیست اگر بگوییم همین برنامههای سرگرمی به همراه اجراهای متعدد کنسرت در سال گذشته، توانست فضای فرهنگی و هنری کشور که میرفت به بنبستی طولانی مدت دچار شود را نجات داد.
وضعیت فیلمهای اجتماعی چگونه است؟
به صراحت باید وضعیت فیلمهای اجتماعی را نگرانکننده توصیف کرد؛ فیلمهایی که گاهی در تلخی بیش از اندازه فرو میروند، گاهی درست یا غلط برچسب سیاهنمایی میخورند و گاهی نیز به بهانه مصلحتهای اجتماعی و شاید سختگیریهای غیرضروری از زیر تیغ شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی بیرون نمیآیندبه صراحت باید وضعیت فیلمهای اجتماعی را نگرانکننده توصیف کرد؛ فیلمهایی که گاهی در تلخی بیش از اندازه فرو میروند، گاهی درست یا غلط برچسب سیاهنمایی میخورند و گاهی نیز به بهانه مصلحتهای اجتماعی و شاید سختگیریهای غیرضروری از زیر تیغ شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی بیرون نمیآیند.
بیخاصیت شدن فیلمهای اجتماعی و پرداختن به سوژههای سطحی و غیرعمیق که مبتلابه جامعه نیست، در کنار تلخی بیش از حد و آزاردهنده، دو لبه قیچی فیلمهای اجتماعی این روزها هستند که البته وضعیت مناسبی نیز در گیشه ندارند.
در سال ۱۴۰۲ و در بین فیلمهای اجتماعی فقط «سه کام حبس» با تلخی فراوانش توانست فروش قابل قبول ۲۰ میلیاردی را تجربه کند. نیمه دوم سال ۱۴۰۱ نیز فقط دو فیلم «جنگ جهانی سوم» و «ملاقات خصوصی» فروشی نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان را تجربه کردند.
لطفا تعامل کنید؛ بیشتر و بیشتر!
رخدادهای تلخ نیمه دوم ۱۴۰۱ در کنار پررنگ شدن وجوهی از آن در بستر فضای مجازی تحت تاثیر جریان پرقدرت رسانهای خارجی، به تبع فضای سنگینی را در بین هنرمندان نیز ایجاد کرد.
در این فضای غبارآلود، بخشی از مدیران فرهنگی و هنری ترجیح دادند درهای اتاق خود را تا مشخص شدن تکلیف خیابانها ببندند، برخی سینماگران سیاست سکوت را پیش گرفتند و برخی نیز واکنشهایی خارج از چارچوبهای قانونی کشور انجام دادند. همه این موضوعات، وضعیت سینما که همیشه سرتیتر خبرهای جذاب است را با نگرانیهایی روبرو کرد.
در چنین شرایطی، عدهای اندک هرچند شاخص به دلایل مختلف، از سینمای ایران جدا شدند و راه دیگری را انتخاب کردند، از سوی دیگر، فضای مسموم ایجاد شده باعث شد هر هنرمندی به صرف کار کردن، مصاحبه کردن، جلوی دوربین بودن، فیلم اکران کردن، حضور در جشنواره و… با بیشترین فشارها به ویژه در فضای مجازی و رسانههای فارسیزبان خارجی روبرو شده تا هنرمندان را برای فعالیت حرفهای که منبع درآمد روزمره آنها نیز محسوب میشد، دچار شرم کنند و یا از ترس تخریب، کمکار شوند. با این حال، فروش چند فیلم نشان داد اگرچه فضای حاکم برجامعه بر فروش آثار بیتاثیر نیست اما علیرغم تبلیغات زیاد، قهر مردم با سینما به دلیل شرایط چندان موضوعیت ندارد و مشکلات سینما، همان است که در تمام این سالها وجود داشت؛ یعنی موضوع فیلمها، کیفیت تولید، جذابیت و… .
دو رویکرد اجرایی، طرفدار بیشتری در بین مدیران فرهنگی – هنری دارد؛ اول اینکه برخی چهرهها مسیرشان را جدا کردهاند و نباید تلاشی برای بازگشتشان کرد که نمونه آن خط و نشانها بیجهت یا اظهارات نسنجیده درباره بازگشت چهرهها است؛ و رویکرد دوم اتخاذ سیاست جذب حداکثری در فضای غیراحساسی با کمترین هزینه برای کشور است که برگزاری جشنواره فجر، کنسرتهای پیدرپی، انتقاد تلویحی از برخی احکام صادره و… نمونه آن استبا توجه به همه این موارد، به نظر میرسد دو رویکرد اجرایی، طرفدار بیشتری در بین مدیران فرهنگی و هنری دارد؛ رویکرد اول اینکه برخی چهرهها مسیرشان را جدا کردهاند و نباید تلاشی برای بازگشت آنها کرد و رویکرد دوم نیز اتخاذ سیاست جذب حداکثری در فضای غیراحساسی و آرام این روزهای فرهنگ و هنر با کمترین هزینه برای کشور است.
به نظر میرسد عزم دولت در حل مشکلات اهالی فرهنگ و هنر طی ماههای اخیر و اصرار به برگزاری جشنواره فیلم فجر در سال ۱۴۰۱ باوجود برخی مخالفتهای بیرونی، دعوت چندینباره وزیر ارشاد، رییس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره از سینماگران و تلاش برای باز کردن باب گفتوگو، تلاش برای بازگشت بعضی چهرهها به تلویزیون، گفتوگوی رییس قوه قضاییه و وزیر ارشاد در انتقاد تلویحی از احکام وارده به برخی از سینماگران و… را باید از نوع رویکرد دوم و البته خط و نشانهای بیجهت برخی افراد مرتبط و غیرمرتبط با بدنه فرهنگ و هنر یا بعضی اظهارنظرهای نسنجیده درباره بازگشت چهرهها (ی حتی غیرموثر در رخدادهای سال گذشته) به سینما و تلویزیون را از نوع رویکرد اول دانست.
فیلمسازان کوتاه و مستند را در آغوش بگیرید
سینمای ایران سالهاست که دیگر فقط متکی به کارگردانان شناختهشده نیست و هر سال در جشنواره فجر، چهرههای جوان و فیلماول یا فیلمدومی هستند که گوی سبقت را از پیشکسوتها میربایند و آثارشان در بالای جدول بهترین فیلم از نگاه مخاطبان مینشیند. در کنار سینمای بلند داستانی، فیلمهای کوتاه و مستند ایرانی همیشه پای ثابت مهمترین جشنوارههای دنیا هستند که نام سینمای پرافتخار ایران را در این رویدادهای هنری زنده نگه میدارند؛ حتی بسیار بالاتر از فیلمهای بلند داستانی.
در واقع عدم توجه به مسیر اصلی پرورش استعدادهای جوان میتواند بدنه سینمای ایران را با خسارتهای جبران ناپذیری چه در حوزه تولید و چه در حوزه عرضه جهانی رو به رو کند.
رخدادهای سالهای اخیر، به ویژه تعطیلیهای ناخواسته سینما بین سالهای ۹۹ تا ۱۴۰۱ در کنار رفتارهای سیاسی بعضی از جشنوارههای بینالمللی برای کنار گذاشتن همه آثاری که در چارچوب قوانین داخلی ایران و با مجوز وزارت ارشاد تولید شده است، میتواند کار را برای تولید فیلمهای کوتاه و مستند با چالش جدی روبرو کند اما بسیاری معتقدند که این اقدامات سیاسی، مقطعی خواهد بود و پس از مدتی به فراموشی سپره میشود. بنابراین باید با حمایت مالی و همراهی معنوی بیشتر از فیلمسازان جوان، این مرحله را پشت سر گذاشت؛ اقدامی که به نظر میرسد جزو سیاستهای در سکوت سازمان سینمایی و مراکزی مانند انجمن سینمای جوان و مرکز گسترش طی ماههای اخیر بوده باشد.
علاوه بر این، فیلمهای کوتاه و مستند همیشه محلی برای جسارت فیلمسازان جوان در پرداخت به سوژههای ملتهب و مهم در جامعه بوده است. سازمان سینمایی باید تلاش کند علیرغم فشارهای بیرونی، این دَر را باز نگه دارد تا فیلمسازان بتوانند در چارچوبهای پذیرفته شده نظام، از موضوعات داخل جامعه ولو موضوعات چالش برانگیز، آثاری را تولید کنند؛ چرا که فقط نقد مستدل درون گفتمانی و داخلی است که میتواند رونق تولیدات جهتدار و بیکیفیت که گاهی با دستاندرکاران ایرانی تولید و در جشنوارهها دست به دست میشوند را از سکه بیاندازد.
هم پوستاندازی را جدی بگیرید؛ هم تحول و رفت و آمدها را
سینمای ایران در مرحله حساسی قرار دارد. فروش دو فیلم کمدی «فسیل» و «شهر هرت» که بخش عمده فروش سینمای ایران را تشکیل داده است، نشان میدهد که مردم در شرایط فعلی، به سرگرمی و نشاط نیاز جدی دارند. پس باید برای تولید آثار کمدی که پیشتر توجهی به آنها (به ویژه در سیاستگذاریهای کلان مانند جشنواره فجر) نمیشد، برنامهریزی دقیقتری شود.
فیلمهای کوتاه و مستند همیشه محلی برای جسارت فیلمسازان جوان در پرداخت به سوژههای ملتهب بوده است. سازمان سینمایی باید تلاش کند علیرغم فشارهای بیرونی، این دَر باز بماند تا فیلمسازان بتوانند در چارچوبهای پذیرفته شده نظام، حتی از موضوعات چالشبرانگیز داخل جامعه آثاری را تولید کنند؛ چرا که تنها نقد مستدل درون گفتمانی است که میتواند رونق تولیدات جهتدار و بیکیفیت که در جشنوارهها دست به دست میشوند را از سکه بیاندازددر عین حال، همانطور که گفته شد عدم توجه یا برخی سختگیریهای قابل چشمپوشی نسبت به فیلمهای اجتماعی تاثیرگذار که مهمترین، شاخصترین و تقدیرشدهترین آثار سینمای پس از انقلاب را تشکیل دادهاند، میتواند در مدت زمان کوتاهی سینمای ایران را از آنچه بوده، به عقب براند.
در کنار این مسائل، خداحافظی بعضی از سینماگران و به ویژه بازیگران چهره و شاخص میتواند خسرانی برای سینمای ایران باشد. هرچند به طور طبیعی، بازیگران جدید جایگزین قدیمیها میشوند اما بعضی از چهرهها متعلق به خاطره جمعی «همه» ملت هستند. بنابراین باید خودشان با توجه به این دربرگیری، تاحد امکان از رفتارهای احساسی و حساسیت برانگیز که سرمایهسوز است پرهیز کنند. در عین حال بدیهی است که مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی میبایست با سعه صدر، تلاش بیشتری برای توجه، اقناع، توجیه و حفظ سرمایههای فرهنگ و هنر به نفع کشور و نظام داشته باشند و به یاد داشته باشند که از ابتدای انقلاب اسلامی، سینمای متعهد ایران در تمامی مراحل سخت، در کنار و کمککار کشور بوده و روایتگر وقایع حساس تاریخ معاصر برای آحاد جامعه بوده است.
سالنسازی را سرعت بدهید؛ فیلمسازی را بیشتر!
تعداد سالنهای سینما همیشه یکی از چالشهای جدی و تاپ لیست وعدههای تمام وزرای ارشاد بوده است. طبق آمار منتشر شده در ایسنا تعداد سینماهای فعال ایران تا دو سال گذشته نزدیک به ۵۵۰ سالن بوده و ۲۰۰ سالن در دو سال گذشته به این تعداد اضافه شدهاند. آنطور که رییس سازمان سینمایی وعده داده است، ۲۰۰ سالن دیگر نیز تا پایان دولت سیزدهم به این ناوگان اضافه خواهد شد.
افزایش تعداد صندلیهای فعال سینمای ایران میتواند هم به نمایش و فروش بیشتر و بهتر آثار سینمای ایران کمک کند و هم معضل و درخواست همیشگی مخاطب برای نمایش فیلمهای روز خارجی در سینما را سر و سامان بدهد.
معیشت سینماگران و دروغ بزرگی که نباید باور کرد
«وضعیت مالی خوب سینماگران» را شاید بتوان با اختلاف زیاد، مهمترین دروغ حول و هوش سینمای ایران دانست! وضعیتی که باعث میشود هر درخواست یا تسهیلاتی برای قشر آسیبپذیر سینما با چالشهای فراوان روبرو شود.
طبق آمارهای غیررسمی مدیران سینمایی در ادوار مختلف، تعداد شاغلان سینمای ایران که وضعیت مالی خوبی دارند و به کار کردن روزانه نیاز ندارند، کمتر از ۱۰ درصد از کل سینماگران است. به همین دلیل هم گاهی خبرهای عجیب و تاسفبرانگیزی از وضعیت مالی چهرههای حتی تاحدی شناخته شده به گوش میرسد که اکثرا به دلیل حفظ حرمت افراد، در رسانه منتشر نمیشود.
منبع خبر: خبر گزاری ایسناآخرین اخبار,پربازدید ترین اخبار, اخبار روزلینک مطالب دیگردکتر علی اباصلتیان – مشاوره فوری 09387708025